امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

پسر زیبای مامان

چهار ماه و چهار روزگی پسرم

1391/2/10 18:21
نویسنده : منصوره
161 بازدید
اشتراک گذاری

 

  شکلکهای جالب و متنوع آروین

سلام به پسر گلم

مامانی هفته قبل یه کم سر م شلوغ بود وچند روز مهمون داشتیم

نرسیدم خاطراتتو بنویسم در عوض الان  خاطره  هفته قبل  رو میذارم 

عزیزترینم.چشمک

 پنج شنبه 7/1/91 به اتفاق بابایی و عمو رضا رفتیم مرکز بهداشت تا

 واکسن 4 ماهگی بزنی (من توی خونه بهت قطره استامینوفن که ضد

 درده بهت داد م)  13.gif

 

اونجا کارشناست قدتو اندازه گرفت ماشالله 66 س.م بودی و گفت

 خیلی رشدت خوبه وزنتم 7کیلو و400 گرم بود که 200 گرم به خاطر

 لباسات کم کردنسبت به روز تولدت 16 س.م و4کیلو و 200 گرم زیاد

شدی  لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

بعدش رفتیم اتاق واکسیناسیون  همینطور که رو تخت خوابیده بودی

می خندیدی آقایی که می خواست بهت واکسن بزنه گفت امیر علی

 خان هر چی می خوای بخند که بعدش باید گریه کنی

اقاه واکسنتو زد الهی بمیرم  تا سوزنو به پات زد جیغ کشیدی ولی

 بعدش زود ساکت شدی اخه پسر من خیلی قوی هست.

 

شکلکهای جالب و متنوع آروین4721.gif

 

بعدش اومدیم خونه وتو راحت خوابیدی حدود ساعت 2 بیدار شدی و تب

شدیدی کردی قطره هم دیگه نمی خوردی حالت به هم خورد رنگت

 پرید  منم مرتب دستمال خیس رو سرت میذاشتم  یه وضع بدی بود

  خیلی ترسیده بودم و همین طور بالای سرت گریه می کردم زنگ زدم

 کارشناس بهداشتت گفت اگه قطرشو نخوره باید ببرشی دکتر.

بعد بابا محمد از سر کار اومد از دست بابایی قطره خوردی و یه کم آروم

 شدی بعدشم مهمونا (دایی و خاله هات )اومدند با ووروجکاشون الهی من قربونشون برم21.gif2.gif124.gif

 

 تا فردا اینجا بودند ومن به اونها تقویمی که برات درست کرده بودمو

دادم. غروب روز بعدش با اونا رفتیم تو سبزه زارای نزدیک خونه و تو

حسابی خوشحال بودی و خدارو شکر حالت کاملا خوب شد 

 

 روز بعدشم  محمد وعمه مهسات وزن عمو و بچه هاش اومدند سارا

هم 1 جوراب برات خریده بود

شکلکهای جالب و متنوع آروین

روز بعدشم بردمت حمام قربونت برم که دیگه تو تشت آب وای میسی وآبتنی رو دوست داری

 

 

 شکلکهای جالب آروین

 

 

 

 

مامان و بابا تورو خیلی دوست دارند  تو همه زندگی مایی زیباترین پسر

 دنیاالهی که هیج مادری درد و مریضی بچشو نبینه که خیلی سخته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

علی
11 اردیبهشت 91 17:02
عزیز دل
فداش بشم که اخمو شده انقد


دوباره امروز غروبم خیلی گریه کرد به یه ضرب و زوری خوابیده بعد 4 ماه بالاخره پستونک خورد و ساکت شد